نمیدونُم دِلُم دیونهی کیست اسیر نرگس مستونهی کیست نمیدونُم دلِ سرگشتهی مُو کجا میگرده در خونهی کیست دِل از دست تنهایی به جونُم کَره فریاد مغز استخونُم عزیزون کاسهی چشمون سر آیِ میونِ دیدگونُم جایِ پایِ از اون ترسُم که ناگَه کج نَهی پا نشینِ خارِ مُژگونُم به پایِ آقاجان هوای عشقت بیابون پرورُم کِر هوای وصل بی بال و پرُم کِر به مُو گفتی صبوری کن صبوری صبوری طُرفِه خاکی بر سرم کرد ****** نگاه او دل از ارباب می بُرد ز چشم اهل کوفه خواب می برد اگر سقا به باران امر میکرد تمام کربلا را آب میبُرد کسی یاری از او بهتر ندیده هواداری از او بهتر ندیده نه اینکه من بگویم دشمنش گفت علمداری از او بهتر ندیده