کربلایی میثم تربتی

من پدر پیر توام

1982
17
من پدرِ پیرِ توام
پدرِ پیر و زمین گیرِ توام

سخن گوی و دلم را خوش کن
تو که آتش زده‌ای خاموش کن

سپه کوفه و شام ایستاده
به تماشایِ شَه و شَهزاده

شَه رویِ جسمِ پسر افتاده
همه گفتند حسین، جان داده

*****

جوانانِ بنی هاشم بیایید
علی را بَر دَرِ خیمه رسانید

خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بَر دَرِ خیمه رسانم، ای دادِ بی‌داد

*****

بعدِ صد سال اگر از سرِ قبرم گذری
من نفس تازه کنم زندگی از سَر گیرم

دوش، قرصِ مهِ رویِ تو به یادم آمد
طلعتِ رویِ نکوی تو به یادم آمد

بسملی بال و پَرِ خویش به خون می‌آلود
بینِ گودال وضویِ تو به یادم آمد

می‌گذشت از درِ مسجد، نفس‌آلوده سگی

تو کس و کارِ منی شِمر جلودار شده

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش