غمت آبروی ماست این غم را مگیر از ما دلیل پلک های زخم مرهم را مگیر از ما برای ما که از غوغای این عالم گریزانیم همین یک دلخوشی ماندست این کم را مگیراز ما به غیر از خیمهی تو هرکجا آلودهی فتنه است نشستن در پناهِ سرخِ پرچم را مگیر از ما دم نوحه برای سینهزن حکم نفس دارد بدون روضه میمیرم این دم را مگیر از ما تمام سال با شوق همین یک ماه سر کردیم تمام سال را باشد محرم را مگیر از ما ******** آب دیدم کام عطشان توأم آمد به یاد دیدم آتش لَعل سوزان توأم آمد به یاد دوختم بر آسمان پرستاره چشم خویش در بدن زخم فراوان توأم آمد به یاد تا شنیدم کشتی بشکستهای بر گِل نشست پیکر بر خاک عریان توأم آمد به یاد از فراز شاخهای آمد صدای بلبلی بر سر نی صوت قرآن توأم آمد به یاد شعلهی شمعی در آغوش نسیم، آشفته بود روی نی، موی پریشان توأم آمد به یاد قصّهی سنگوسبو درخاطرم چون نقش بست ماجرای چوب و دندان توأم آمد به یاد ******** تا حالا ازین خونواده زنی رو نبردند اسارت الهی میمُردم نمیدیدم اینقدر جسارت حسین حسین حسین میگن یکی یه کاسه آب برات آورده ای نیزه خورده، ای مادر مرده خودت بگو کی پیرهن کهنهات رو برده ای نیزه خورده، ای مادر مرده کوتاه نیومد گفتم باهات راه بیاد، راه نیومد قدم خمیده کی نامرتب رگاتو بریده من تاب ندارم تو تشنهای من ولی آب ندارم حسین حسین حسین