غمت آبروی ماست
3051
53
- ذاکر: سیدمهدی حسینی
- سبک: شعر روضه
- موضوع: امام سجاد (ع)
- مناسبت: شهادت امام سجاد علیه السلام
- سال: 1401
غمت آبروی ماست
این غم را مگیر از ما
دلیل پلک های زخم
مرهم را مگیر از ما
برای ما که از غوغای
این عالم گریزانیم
همین یک دلخوشی ماندست
این کم را مگیراز ما
به غیر از خیمهی تو
هرکجا آلودهی فتنه است
نشستن در پناهِ
سرخِ پرچم را مگیر از ما
دم نوحه برای سینهزن
حکم نفس دارد
بدون روضه میمیرم
این دم را مگیر از ما
تمام سال با شوق
همین یک ماه سر کردیم
تمام سال را باشد
محرم را مگیر از ما
********
آب دیدم کام عطشان توأم آمد به یاد
دیدم آتش لَعل سوزان توأم آمد به یاد
دوختم بر آسمان پرستاره چشم خویش
در بدن زخم فراوان توأم آمد به یاد
تا شنیدم کشتی بشکستهای بر گِل نشست
پیکر بر خاک عریان توأم آمد به یاد
از فراز شاخهای آمد صدای بلبلی
بر سر نی صوت قرآن توأم آمد به یاد
شعلهی شمعی در آغوش نسیم، آشفته بود
روی نی، موی پریشان توأم آمد به یاد
قصّهی سنگوسبو درخاطرم چون نقش بست
ماجرای چوب و دندان توأم آمد به یاد
********
تا حالا
ازین خونواده زنی رو نبردند اسارت
الهی میمُردم نمیدیدم اینقدر جسارت
حسین حسین حسین
میگن یکی یه کاسه آب برات آورده
ای نیزه خورده، ای مادر مرده
خودت بگو کی پیرهن کهنهات رو برده
ای نیزه خورده، ای مادر مرده
کوتاه نیومد
گفتم باهات راه بیاد، راه نیومد
قدم خمیده
کی نامرتب رگاتو بریده
من تاب ندارم
تو تشنهای من ولی آب ندارم
حسین حسین حسین
این غم را مگیر از ما
دلیل پلک های زخم
مرهم را مگیر از ما
برای ما که از غوغای
این عالم گریزانیم
همین یک دلخوشی ماندست
این کم را مگیراز ما
به غیر از خیمهی تو
هرکجا آلودهی فتنه است
نشستن در پناهِ
سرخِ پرچم را مگیر از ما
دم نوحه برای سینهزن
حکم نفس دارد
بدون روضه میمیرم
این دم را مگیر از ما
تمام سال با شوق
همین یک ماه سر کردیم
تمام سال را باشد
محرم را مگیر از ما
********
آب دیدم کام عطشان توأم آمد به یاد
دیدم آتش لَعل سوزان توأم آمد به یاد
دوختم بر آسمان پرستاره چشم خویش
در بدن زخم فراوان توأم آمد به یاد
تا شنیدم کشتی بشکستهای بر گِل نشست
پیکر بر خاک عریان توأم آمد به یاد
از فراز شاخهای آمد صدای بلبلی
بر سر نی صوت قرآن توأم آمد به یاد
شعلهی شمعی در آغوش نسیم، آشفته بود
روی نی، موی پریشان توأم آمد به یاد
قصّهی سنگوسبو درخاطرم چون نقش بست
ماجرای چوب و دندان توأم آمد به یاد
********
تا حالا
ازین خونواده زنی رو نبردند اسارت
الهی میمُردم نمیدیدم اینقدر جسارت
حسین حسین حسین
میگن یکی یه کاسه آب برات آورده
ای نیزه خورده، ای مادر مرده
خودت بگو کی پیرهن کهنهات رو برده
ای نیزه خورده، ای مادر مرده
کوتاه نیومد
گفتم باهات راه بیاد، راه نیومد
قدم خمیده
کی نامرتب رگاتو بریده
من تاب ندارم
تو تشنهای من ولی آب ندارم
حسین حسین حسین
نظرات
نظری وجود ندارد !