غروب جمعه بعد عاشورا دلگیر شد دنیا دلگیر شد، دنیا دلگیر شد همین که شمر سرُ برید زهرا دلگیر شد دنیا دلگیر شد، دنیا دلگیر شد بیچشمو رو بود اونیکه با خواهرت روبرو بود مادر نداری خواهر بمیره برات سر نداری حسین حسین حسین حسین... دیگه بریدم هرچی شنیدیدو من آخه دیدم دیگه بریدم من مردیام که یه عمر، آه کشیدم دیگه بریدم من داد عمّهام رو تو شام شنیدم ای وای از می, از کعبه نی وای از آزار, وای از اون شلوغی بازار ای داد بیداد آخه مگه میره این دردم از یاد ای داد بیداد از اون یهودیِّ تو کوچه فریاد ای داد بیداد با سنگ سر بابام از نیزه افتاد نیشو دشنام، سنگ از بام خاکو آتش, سوخته دل و عِمامه و معجر جانم حسین جانم حسین ....