علی ز ماه جمالت چو پرده بردارد خدا به دیدهی او جلوهی دگر دارد به جلوهای چو ربایی دل از رسول خدا ز چهرهات نتواند نگاه بردارد میان خلق شود چون محبتت تقسیم پیمبر از همگان سهم، بیشتر دارد به خوبیِ پدر و شوهر و پسرهایت چه دختری پدر و شوهر و پسر دارد علی، ندیده عبادت نمیکند حق را خدای را به جمالِ تو در نظر دارد ز برج عصمت تو یازده ستاره دمید که هر ستاره هزار آسمان قمر دارد به مِهر و مَه ندهم ذرهای ز مهر تو را که این معامله هفت آسمان ضرر دارد تو با خدا ز ازل بوده تا ابد هستی که گفته دخت نبی عمر مختصر دارد؟ نسیمِ شهر مدینه به خود، ناز کند که هر شب از حرم مخفیات گذر دارد غمت شکست علی را، چنانکه در دل شب پِی جنازه ی تو، دست بر کمر دارد