
دلم را به بزم محبت کشیدی دوباره مرا پای صحبت کشیدی گناه مرا دیدی و گریه کردی عزیزم بمیرم خجالت کشیدی اگر چه یکی غصهات را نخورده تو جای همه آه حسرت کشیدی نشد خانهام خیمگاه تو باشد ز نااهلیم درد غربت کشیدی شنیدی که دلتنگ شهر حسینم لب تشنهام را به تربت کشیدی گنهکارم اما نجف لازمم من چرا روی پروندهام خط کشیدی اگر روضه دارم دعای تو بوده اگر فاطمیام تو زحمت کشیدی سحر در کنار مزارش نشستی به این جا مسیر زیارت کشیدی