
آنان که بیثباتی خود را محک زدند بعد از نبی به زخم ولایت نمک زدند آتش به جان مالک ملک فدک زدند پیش علی، اَمَةُ الله را کتک زدند زهرا زدن که باب شد از بعد مصطفی دیگر امان نماند به ناموس مرتضی تنها به یک هجوم نه، چندین هجوم شد یک باره با توافق ننگین هجوم شد یکبار با حضور شیاطین هجوم شد یکبار با تهاجم سنگین هجوم شد هیزم بیارِ صحنه به خونسردی تمام میزد به قصد کشت به نامردی تمام اصلا به قلب خویش ترحم نداشتند با دختر رسول تکلم نداشتند دمی جز حرف زشت و غیر تبسم نداشتند جز حمله هیچ حق تقدم نداشتند بود آن زمان فقط فاطمهکشی قصد همه به قهر و سخط فاطمهکشی آتش بیار معرکه زد اولین لگد تا درب نیمسوخته افتاد زین لگد پس باب شد میان همه بعد از این لگد رد شد ز روی فاطمه، پنجاهمین لگد حالا صدای یا ابتاه بود و بیت وحی آن نوای وا علیاه بود و بیت وحی