
دوست دارم دادِ دل از چرخ بازیگر بگیرم با لبی پر خنده تا اوج شهادت پر بگیرم دوست دارم جان فدای مکتب توحید باشم تا نشان افتخار از دست پیغمبر بگیرم دوست دارم در رکاب عشق، روز پاکبازی تیر اگر آید به سویم، با دو چشمِ تر بگیرم دوست دارم تشنگی را در دلِ دریا که شاید ساقرِ آب حیات از، ساقیِ کوثر بگیرم دوست دارم حجله ی سرخ شهادت را که آنجا عهد با قاسم ببندم، انس با اکبر بگیرم دوست دارم بشنوم صوت خوش ام البنین را همچو آه دردمندان، دامن مادر بگیرم دوست دارم نشکند زینب دلش از رفتن من با چه تدبیری دل از این مهربان خواهر بگیرم دوست دارم ای حسین، ای روح ایثار و شهادت تو مرا در بر بگیری، من تو را در بر بگیرم