
عاصی شدم از عالَم و آدم به اباالفضل از دستِ جماعت گِله بُردم به اباالفضل کردند همه پشت به من، نیست خیالی گرم است به جای همه پشتم به اباالفضل رفتم بزنم دور جهان را، خبری نیست رفتم بزنم دور که خوردم به اباالفضل دادند به مشقِ من که از عشق بنویسم القصّه رسیدهست سوادم به اباالفضل ***** سلمان شود عالَم همه از خاکِ عَبایَش این چشمسیاهیست که سلمان به فدایَش مدّاح اباالفضل خداوند خودش هست مدحی ننوشتیم و نخواندیم برایَش کارِ دو جهان است فقط دستِ اباالفضل دستان بُریده سنَد روز جزایَش خالیست اگر دستِ من از کاهلیام بود گفتند سرِ سال دهد رزقِ گدا را ***** من امِّ بَنینم که بَنینم همه مُردند من را به غریبیِ دلِ شهر سپردند یک دشت کماندار زدندَش همه راحت عبّاسِ مرا بَر تنهی نخل فشردند هم آبروی مادر و هم آبرویَش را با مَشک بههمریخته بُردند که بُردند خوردند سگ و وحش اگر آبِ شریعه اطفالِ حسینِ ابنِ علی آب نخوردند ***** (کسی نیست شبا چیزی بندازه روت هنوز خونِ تازه میاد از گلوت لباسِت رو بُردن بِره آبروت) ... (حسین، آرامِ جانم حسین، روح و روانم حسین، سالار زینب) حسین...