شیر را درچشم اهل روضه بی مقدار کرد

شیر را درچشم اهل روضه بی مقدار کرد

[ سیدرضا نریمانی ]
شیر را در چشمِ اهل روضه بی مقدار کرد 
با کمی نان و نمک شیرِ خدا افطار کرد 

از سرِ سفره پس از صرف سه لقمه پا کشید 
لب نزد دیگر، اگر چه دخترش اصرار کرد 

باطناً می‌سوخت اما ظاهراً خاموش بود 
دودِ آهش آسمانِ کوفه را تار کرد 

در حیاط خانه هی چرخید و با حالی غریب 
زیرِ لب آیات استرجاع را تکرار کرد

چهارده قرن است و جز زهرا نمی‌داند کسی 
قاتل خود را چرا از خواب خوش بیدار کرد 

بعد از آن ضربت اگر فُزتُ وَ ربّ الکعبه گفت
یادِ زهرا سوختن بین در و دیوار کرد 

ضربه‌ی شمشیر زهر آلوده طوری بود که 
مرد یا از داغی و از تیزی مسمار کرد 

قاتلِ اصلی حیدر دست نحسی بود که 
لاله‌زار وحی را با شعله‌ی آتش‌زار کرد

(این سخن پیچیده هر جا 
مرتضی افتاده از پا) 

*****

انگار نه انگار
دیروز همین جا یکی خورد به دیوار 

انگار نه انگار
دیروز یه بچه شهید شد با مسمار 

انگار نه انگار
دیروز یه زن رو زدن بین انظار

نظرات