ساقی‌ام من که مشکم از جونم عزیزه
تبلیغات

ساقی‌ام من که مشکم از جونم عزیزه

[ حاج اسلام میرزایی ]
ساقی‌ام من که مَشکم از جونم عزیزه
لبام آب‌ستیزه، سینم غصه‌خیزه
تا حرف مَرد و قولشه از این مَشکِ پاره
جای آب هَماره، آبروم می‌ریزه

الهی هیچ پهلوونی دستش نشه کوتاه
میون خیلِ غم‌ها نکشه از دل آه

ای آب وحشیای این صحرا ازت خوردن
حالا به من رسید شدی رفیق نیمه راه

ندیدی بُردنت رو من آرزو دارم
نگفتی پیش زینب من آبرو دارم
 ****
دست خالیمو نبوس، می‌شم از خجالت آب
حلالیت بطلب برای من ز رباب

به رباب ، بگو نشد آب بیارم
تو که خودت دیدی دست ندارن

مَشکم که پاره شد ، همه خندیدند
رفت آبروی من ، همه فهمیدند

*****
ای لب دریاده یاتان، اباالفضل 
یاتما بو صحراده اویان، اباالفضل 

ای مَنی آواره قویان ، اباالفضل
گلمیشم امداده اویان، اباالفضل 

دِدیم عباسیم دور گِدَک خیامه
 دِدی سَن گِت قارداش گودور سکینه
 
ددیم گت سن کیم گزلرینی باقلار
ددی آنام زهرا گَلَر یانیمه
 
اباالفضل...

نظرات