اونی که تموم دنیای رقیهست روی شونههاش فقط جای رقیهست تنها تکیهگاه بابای رقیهست عموی خوشگل و زیبای رقیهست اون علمداره پسر شیر عرب حیدر کراره که فرات تا به ابد بهش بدهکاره دخیل ضریحشه هرکی گرفتاره دافع البلایا، اثرا تا ثریا همه دارن میگن یا ابوفاضل ساقی العطاشا، داره صحنت تماشا نداره اصلاً حاشا ابوفاضل (یا اباالفضل یا سیدی) ۴ میکشونه یه سپاهی رو به چالش جذبهی نگاه، ابروی هلالش دوتا دستاشو داده تا در قبالش بگیره ما رو به زیر پر و بالش غیرت اللهِ با اباالفضل که باشی نمیری بیراهِ عاشقش شدن مثل سیر الی اللهِ بیاباالفضل دلامون خونهی ارواحِ نافذ البصیره، امیر بینظیره یه تنه مثل شیره ابوفاضل قمر العشیره، کرده چشما رو خیره آخه بس که دلیره ابوفاضل یا اباالفضل یا سیدی