در عالَم هستی ندهم موی اباالفضل قبله کمی مایل سوی ایوون طلایش من سجده کنم بر رُخِ دلجوی اباالفضل قامت رعناش چه دلبریه غضب چشماش چه محشریه وقتی تو دستاش ذوالفقاره همه میگن که خودِ علیه (شورآفرین قمر، ای مهجبین قمر)۳ (جنگاور و یَلِ اُمُّالبنین قمر)۲ یا اباالفضل یا اباالفضل... آقای ادب، مردِ وفا ای دُر و الماس دلگرمی اهل حرم و جلوهٔی احساس غم میرود از جان و دلت تا که رقیه با خنده بگوید به تو یا عَمّ العباس توی شجاعت تو بیبدلی برای ارباب امیر و یَلی اگه که رزمت دیدنیه آخه شاگردِ یَلِ جملی (ای نورِ ای قمر مَهِ عالمین قمر عشق عقیله و عشق حسین قمر)۲ یا اباالفضل یا اباالفضل...