کنار علقمه بابا چه دیدی؟ عمود خیمه را از چه کشیدی؟ اباالفضل، اباالفضل ... دلم پُر غصّه بود از این خدایا، خدایا دلم را غصّه پُر کرده خدایا خدایا رفیقام میروند نوبت به نوبت خدایا خوش آن روزی که نوبت بر من آید خدایا ****** گلی گم کردهام میجویم او را به هر گل میرسم میبویم او را گل من یک نشانی در بدن داشت یکی پیراهن کهنه به تن داشت بیا یَابنَ الحسن دورت بگردم بیا تا دستِ خالی برنگردم