هر چی که تلاش کردم

هر چی که تلاش کردم

[ حسین ستوده ]
هرچی که تلاش کردم، هرچی که دویدم
آخر گره خورد کارم، جایی نرسیدم

حتی یه نفس از دل، راحت نکشیدم
اینجام که بگم اینو، من دیگه بریدم

به دست و پات میفتم ابالفضل
مثل خودت زخم زبون شنفتم ابالفضل
به دست و پات میفتم ابالفضل
دارم می‌میرم و نگی نگفتم ابالفضل

به ام البنین مادرت
منو رد نکن از درت، ابوفاضل
به ام البنین مادرت
منو وا نکن از سرت، ابوفاضل

ابوفاضل...

دیر شد ولی فهمیدم، دنیا منو برده
حقم بوده پس قلبم، زخمم اگه خورده
اون آدم بد آقا حالا دیگه مُرده
گوش کن به دلم واست، درداشو آورده

نباشی همدمی نیست ابالفضل
جز تو همه ولم کنن غمی نیست ابالفضل
نباشی همدمی نیست ابالفضل
واسه دلم غیر تو محرمی نیست ابالفضل

به ام البنین مادرت
بیار زیر بال و پرت ابوفاضل
به ام البنین مادرت
نذار دق کنه نوکرت ابوفاضل

فراموش میشم
مثل شمعی که ذره ذره خاموش میشم
از یاد میرم
مثل نسیمی اومدم مثل باد میرم

واسه روزایی که نیستم می‌خونم 
به خدا که دوست داشتم
واسه شبایی که نیستم می‌خونم
به خدا که دوست داشتم 

اگه همه منو از خاطرها بردن
آقا نبر از یادم

این درده
محاله آدمی که مرده باز برگرده
گرماتو نگیر ازم 

حسین دوست دارم....

نظرات