خبر گریه‌ی گرفتاران

خبر گریه‌ی گرفتاران

[ محمدحسین پویانفر ]
خبرِ گریه‌ی گرفتاران
می‌رسد شب به شب به دل‌داران

این قبیله به فکر ما هستند
پیرشان کرده غصه‌ی یاران

نخِ تسبیحشان که می‌چرخد
سرِ پا می‌شوند بیماران

سر به دیوار اهل بیت زدیم
خوش به احوال سر به دیواران

ما گنه کار‌های آلوده
پشتمان گرم شد به غفاران

دل ما تنگ سامرا شده‌ست
ما و آقا و نم نم باران

ما طلب‌کار این کریم شدیم
بس که رو داده بر بده‌کاران

یوسف سامرا نگاهی کن
ناز بفروش بر خریداران

شیرها پوزه می‌کشند به پات
تشنه‌ی کشتن تو خون‌خواران

اهل عالم غم و محن بسِ ماست
این‌که بی کس شده همه کسِ ماست

گرچه از زهر حال مضطر داشت
به دلش داغ‌های بدتر داشت

حجره از ناله‌ی أنا العطشان
حال و روزی شبیه محشر داشت

علی بن جواد این آخر
ذره‌ای خاک کربلا برداشت

شرمنده‌ی لبانش شد
اثر تشنگی به حنجر داشت

انقدر بین حجره غلطیده
جای خون‌مُردگی به پیکر داشت

بعد از آن مجلس شراب فقط
از غم عمه دیده‌ی تر داشت

این لباسش اگرچه خاکی شد
باز آقا لباس دیگر داشت

گرچه سردرد اذیتش می‌کرد
هرچه هم بود لااقل سر داشت

دور و بر خنجری به دستی نیست
قاتلش را کجا برابر داشت

دخترش گرچه داغدارش بود
پشت صد پرده بود و معجر داشت

روضه‌ی من فقط همین جمله‌ست
پسرش را کنارش آخر داشت

کربلا داغ بر دلم خورده
وای از آن تشنه‌ی پسر مُرده

نظرات