ای اهل حرم میر و علمدار نیامد

ای اهل حرم میر و علمدار نیامد

[ مسعود پیرایش ]
ای اهل حرم میر علمدار نیامد واویلا
سقّای حسین سیّد و سالار نیامد واویلا

تو خمیه از گریه پرم عموی من کجاست؟
پر از خیال و دلهُره‌ام عموی من کجاست؟
من دیگه آب نمی‌خورم عموی من کجاست؟

با مشک یا علم با هر کدوم میاد
من میپرم تو بغلش وقتی عمو بیاد 

بهش می‌گیم فقط داریم تو رو عمو 
از پیش بچه ها دیگه هیجا نرو عمو 

کم کم داره عصر میشه 
خیلی دیگه دیر کرده

چشم انتظاری امروز بابامونو پیر کرده 
از پشت نخل ها اومدن کی باورش میشه؟ 

نامردی و خوب بلدن کی باورش میشه؟
حضرت عباس زدن کی باورش میشه؟

خورد بدون دست با اون قدش زمین
هیچی بغیر از اون عمود نمیزدش زمین 

تیر توی چشمشه فدای غربتش
دستی نداشت تا بگیره جلوی صورتش

دلش شکست وقتی دید
تو مشک آبش تیره 

اینجوری که افتاده حسین بیاد می‌میره 
چیکار کنم این بدنو پاشو بریم حرم 

ببین نگاه دشمنو پاشو بریم حرم 
پاشو بگیر دست منو پاشو بریم حرم 

دستی نمونده که بگیری دستمو 
تماشا کن عزیز من پشت شکستمو

ستون خیمه‌ها ستونمو زدن
برای مشک آبه پهلوونمو زدن

دلم از این می‌سوزه آبی نخوردی رفتی 
خواهرمونو آخَر به کی سپردی رفتی

نظرات