از جان گران‌مایه گذشتم که نیایی

از جان گران‌مایه گذشتم که نیایی

[ سعید خرازی ]
از جانِ گران‌مایه گذشتم که نیایی
شرمنده شدم نامه نوشتم که بیایی

اینجا جگرِ سوخته را خار طبیب است
همسایه‌ی دیوار به دیوار غریبه‌ست

پیچیده در این شهر که عباس رشید است
با بودنِ او غارت هر خیمه بعید است

زانو زدنت آرزوی حرمله باشد
دنبال سرِ کودکِ این قافله باشد

جز سایه‌ی خود یار به هر کوچه ندیدم 
من مردتر از طوعه در این کوفه ندیدم

بر طوعه سپردم نرود باز کند در
تا نشکند از ضربِ لگد پهلوی مادر

نظرات