هر چه دل دیوانه‌تر راز مگویش بیشتر

هر چه دل دیوانه‌تر راز مگویش بیشتر

[ حاج جواد حیدری ]
ای جان جهان جهان جان ادرکنی
قیّوم زمین و آسمان ادرکنی
احیا گر صد دم مسیحا الغوث
یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی

مسکینم و اسیر، محتاجم و فقیر
دست منو بگیر الغوث و الامان

ای مهربان من روح و روان من
دردت به جان من الغوث و الامان

هر چه دل دیوانه‌تر راز مگویش بیشتر
هر که شد دلتنگ‌تر بغض گلویش بیشتر

آنکه حق چشم را دارد رهایت می‌کند
رزقش گشت بیشتر، سهم سبویش بیشتر

اشک ما در آب کوثر قیمتی‌تر می‌شود
چای هم با زعفران شد رنگ و بویش بیشتر

هر کسی در فقر  خرج روضه‌ی مظلوم کرد
پیش زهرا اعتبار و آبرویش بیشتر

دردمندان با سکوت از ابتدا بیگانه‌اند
هر که دردش بیشتر پس های و هویش بیشتر

گفت معیار و عیار شاه مردم‌دار چیست؟
آنکه باشد با غلامان گفتگویش بیشتر

احتمال مرگ ما از شوق دیدارش زیاد
احتمال مرگ ما از آرزویش بیشتر

جرم ما بسیار کرده زحمت ارباب را
هر چی قالی پاره‌تر کار رفویش بیشتر

پرده‌پوش هر دو دنیا کیست؟مولانا حسین
شرمسارم در قیامت روبرویش بیشتر

از شمیم پیکر صدپاره‌اش پر شد جهان
هر چه گل پا مال‌تر پژواک بویش بیشتر

نظرات