نوجوون خیمه‌ها

نوجوون خیمه‌ها

[ حسن حسینخانی ]
((نوجوون خیمه‌ها، پاتو نکش زمین) 2
(چشم لطمه خورده‌تو، وا کن و منو ببین) 2) 2

((اومده، عمو بالای بدنت) 2
(بمیرم، شده پرِ خون دهنت) 2) 2

(لعنت به کوفیان، خیلی نامردند) 2
(رخت دومادیتو پُرِ خون کردند) 2

آیینه‌ی حسن، عمو قربونت...

(با وجودیکه گلم، ذره ‌ای نخوردی آب) 2
(از تنت گرفت عدو، صد‌ها شیشه‌ی گلاب) 2

(عسلم، گوشه‌ی لبات چکیده) 2
(عمو جون، کی بوی تو رو کشیده) 2

(ای وای تنت دیگه، بی چهارچوبه) 2
(بالا سرت دیگه، بمیرم خوبه) 2

آیینه‌ی حسن، عمو قربونت...

(بس‌که زیرِ دست و پا، ضربه خورده پیکرت) 2
(با زمین یکی شده، پیکرِ مطهّرِت) 2

(زنده شد، خاطره‌های مدینه) 2
(دنده‌ها، زده بیرون از تو سینه) 2

(قدت بلند شده، شبیه سقا) 2
(از بس تن تو را، کوبیدند آقا) 2

(آیینه‌ی حسن، عمو قربونت) 4

***********

گفتند بو کشیدنِ گل، مرگ مومن است
بوی خوش دهان تو، جانِ مرا گرفت

لکنت نداشت من که زبانم ز کودکی
این نیش‌های نیزه، زبان مرا گرفت

چون کندوی عسل، بدنم رخنه رخنه شد
این نیزه‌ها ببین که توان مرا گرفت

رفتم که فاش پدر خوانمت، عمو
سمِّ فَرَس رسید و دهان مرا گرفت

 (به جرم گفتن اَحلی مِنَ‌العَسَل، قاسم
شبیه موم عسل، خانه خانه‌ات کردند)

نظرات