به یاد شیر، جمل می خوانم

به یاد شیر، جمل می خوانم

[ علی جباری ]
به یاد شیر، جمل می خوانم 
که اهلا من، العسل می خوانم 

خودم را من شناسندم به لشگر 
منم قاسم عزیز سبط اکبر 

در این صحرا، عمو تنها، میان اعدا 
{عموجانم، عموجانم، اباعبدالله} 

*** 
منم که هستم، سراسر احساس 

شدم هم قدِّ، عمویم عباس 
شدم سینه به سینه با تو آقا 

کشیده می شود پایم به صحرا 
تنم خسته، لبم بسته، دلم بشکسته 

{عموجانم، عموجانم، اباعبدالله} 
***

نظرات