با مدینه چقدر فاصله دارد اینجا فکر آشفتگی قافله دارد اینجا کربلا گفتی و یکباره دلم ریخت حسین از جدایی تو قلبم گِله دارد حسین این بیابان چقدر خار مُغیلان دارد خبر از پای پر از آبله دارد اینجا این سرازیری تَل دلنگرانم کرده همچنان سعی و صفا هَروَله دارد اینجا بادهایش دمِ مغرب چه غبارآلود است سخن از کف زدن و هلهله دارد اینجا تو بیا زیرِ زره پیرُهن تنگ مپوش عدهای قاتل بیحوصله دارد اینجا ترسم آخر سرِ یک بوسه مرا پیر کنی خبر از نیمهشب و نافله دارد اینجا پایِ گیسویِ تو موهام همه گشته سپید گیسوان من و تو قائله دارد اینجا