
نبینم هرگز پریشان مویت
به خاک غربت نبینم رویت
عموجان حوصله کن من رسیدم
چو بابایم حسن لشگر دریدم
به عبدالله، تویی بابا، اباعبدالله
{عموجانم، عموجانم، اباعبدالله}
***
شده آویزان، نهیفِ دستم
نبوده تیغی حریفِ دستم
فتادم بر تنت پیش نگاهت
بهانه شد ببوسم روی ماهت
غمش بیحد، به سر میزد، حسن هم آمد
{عمو جانم، عموجانم، اباعبدالله}
***
شنیدی از من، نوای مادر
سه شعبه دیدی، تو بارِ دیگر
اگرچه من در آغوشت دهم جان
مگردان روی خود از من عموجان
شد عبدالله، چو ثارالله، اباعبدالله
{عموجانم، عموجانم، اباعبدالله}
***