پادشاهی بنده تو موج دریا ذکر طوفان یابن زهرا س / سردار بی سر ابوفاضل / سقای لشکر ابوفاضل / ثانی حیدر ابوفاضل / ابوفاضل جانم ابالفضل ابوفاضل دست و چشمش شد بریده مانده گریان مشک پاره مانده حیران /تا نیزه ها رو به بالا رفت / در خون به دیدار زهرا رفت / خیمه پریشان که سقا رفت / که سقا رفت جانم ابالفضل ابوفاضل من خجالت می کشم از دختر تو از رباب و خواهر تو / شکل سرم گر به هم خورده / محکم عمودی سرم خورده / تیری به چشم ترم خورده / ترم خورده جانم ابالفضل ابوفاضل