ای صاحب مشک و علم

ای صاحب مشک و علم

[ میثم مطیعی ]
ای صاحب مشک و علم، ای برادر جان
سقای طفلان حرم، ای برادرجان
چشم و چراغ لشکرم، ای برادرجان

رخصت بده تا در رهت جان برافشانم
از غربت تو آمده بر لبم جانم
سقایم و شرمنده‌ی چشم طفلانم

ای صاحب مشک و علم، ای برادر جان
سقای طفلان حرم، ای برادرجان
چشم و چراغ لشکرم، ای برادرجان

تو می‌روی و می‌رود از تنم جانم
ای دست تو دستان من، مرد میدانم
طوفان به پا کن گرچه من بی تو بارانم

ای صاحب مشک و علم، ای برادر جان
سقای طفلان حرم، ای برادرجان
چشم و چراغ لشکرم، ای برادرجان

افتاده‌ام بر روی خاک، ای برادرجان
گویم اخا ادرک اخاک، ای برادرجان
مولای من، روحی فداک، ای برادرجان

ای صاحب مشک و علم ای برادر جان
سقای طفلان حرم، ای برادرجان
چشم و چراغ لشکرم ای برادرجان

این بوی یاس چادر مادرم زهراست
شد رود خون، چشم تو و چشم من دریاست
سردار من فرمانده‌ات بعد تو تنهاست

ای صاحب مشک و علم ای برادر جان
سقای طفلان حرم، ای برادرجان
چشم و چراغ لشکرم ای برادرجان

نظرات