قسم به ساحت شعری که خورده است به نامم قسم به عطر غریبی که میرسد به مشامم قسم به تکتک این واژههای دست به سینه که رنگ و بوی خدا را گرفته است سلامم سلام من به دو تا ماهِ تا همیشه فروزان سلام من به محرم، سلام من به امامم سلام من به کسی که فقط به خاطر اشکم مرا رسانده به جایی که دوزخ است حرامم چه اسمهای بزرگی گرفته دور و برش را به حیرتم که در این بین خویش را چه بنامم چگونه پیشِ حبیب ادعا کنم که حبیبم؟ چگونه محضرشان ادعا کنم که غلامم؟