سلام ما به شكوه آفرینِ بزم جلال

سلام ما به شكوه آفرینِ بزم جلال

[ حاج محمود کریمی ]
سلام ما به شكوه آفرینِ بزم جلال 
بزرگ زاده ی آزاده نافع ابن هلال 

از او كه خواند حسینش ز بهترین اصحاب 
چگونه مدح سرایم كه هست ناطقه لال 

به نطق محكم خود شام و روز عاشورا 
ببرد ز آینه ی قلب اهل بیت ملال 

بگفت بی تو حسین زندگی مراست حرام 
زِهی كه زحمت مادر بر او حلال، حلال 

ز بیم حمله ی او خصم را نبود قرار 
به ضرب نیزه و تیغش عدو نداشت مجال 

نوشته بود به هر چوب و تیر نامش را 
از آن كه تا نشود ضرب دست او پامال 

پس از قتال فراوان اسیر دشمن شد 
ولی نكرد تذلّل به پیش قوم ضلال 

شكسته بود دو دستش كه دست او بستند 
كه رشته رشته ی جانش ز تیغ بگسستند

نظرات