رسالتت نه فقط صاحب پسر شدن است تورا کنار علی، شأن همسفر شدن است بزرگمادر ماه همیشه کامل عشق! هنوز نور تو در حال بیشتر شدن است محبّتت رقمی در دل علی دارد که روو به آینه در حال ضربدر شدن است رسیدن تو به وصل علی، به ما آموخت مهمتر از همه از جانبش، نظر شدن است حسودهای مدینه تورا نمیفهمند و قلب تیره، سزاوار شعلهور شدن است تمام میشود این غم همینکه برگردی فرشته، مشکلش از بابت بشر شدن است تو آن ضمیر بلندی که راز عرفانت نتیجهی گذر از مرز خونجگر شدن است سکوت کن که ادب، یادداشت بردارد سخن بگو که حیا، فکر بارور شدن است که عشق در تو نه با مهر مادری یکسوست نه فارغ از غم هفتادویک نفر، شدن است دو دست خویش بهجای تو داده فرزندت وگرنه میل تو هم بر شکستهپر شدن است حسین تا که نماند بهروی نیزه، غریب سفارشت به پسرها، بدون سر شدن است خیال مرثیهسازم به روضه میکشدم ولی تمایلم امشب به برحذر شدن است به زخمتان دم رفتن، نمک نمیپاشم بشیرم و همه سعیم به خوشخبر شدن است خیال مرثیهساز مرا ببخش ای سرو کبوترست و به دنبال نامهبر شدن است