هرنفس هر بار

هرنفس هر بار

[ سید مجید بنی فاطمه ]
(هر نفس، هر بار، در هر بار یا اُم‌ُالبَنین)۲ 
هر تپش، تکرار در تکرار یا اُم‌ُالبَنین

نذرِ من شد سفره‌اش، از مادرم آموختم 
خوانده‌ام بسیار در بسیار یا اُم‌ُالبَنین

با گره‌هایی که کور است آمدیم و وا شدن 
رو به او گفتیم تا یک بار یا اُم‌ُالبَنین

سینه‌ام آماجِ غم‌ها شد ولی زخمی ندید 
تا نوشتم رویِ این دیوار یا اُم‌ُالبَنین

بچه سیدها که بر زهرا توسل می‌کنند 
با رعیت هرکه دارد کار یا اُم‌ُالبَنین

کارِ عباسش که مشکل شد، مدد از او گرفت 
ناله‌هایِ سینه‌یِ سردار یا اُم‌ُالبَنین

نظرات