بعد یه عمری روضه خوندن امالبنین هم داره میره کی سرمو رو زانو میگیره من که دیگه پسر ندارم با اینکه داغ چهار تا فرزند خیلی واسه مادرا سنگینه اما تمام درد من اینه که از حسین خبر ندارم غریبی که با کندی دشنه سر از تنش بریده شد تشنه عباس من آب آورش بود کاشکی منم بودم توی گودال میگن فقط میون اون جنجال شمر لعین بالا سرش بود مسلمانان حسین مادر ندارد غریب است و کسی... اگر کشتند چرا آبت ندادند اون روزی که غافله برگشت حال اسیرا سر به زیرم کرد کبودی صورتا پیرم کرد بدون عباس چی کشیدم بچم اگه شهید نمیشد الان رُقَیَمون هم اینجا بود رباب با اصغرش اینجا بود دخترا بازار نمیدیدند از دونه دونه گلای زهرا حلالیت میطلبم حالا برای عباس عزیزم به خاطر اون همه نامحرم منم که از سکینه شرمندم حسین...