من در بقیع ناله زدم یا گریستم

من در بقیع ناله زدم یا گریستم

[ سیدرضا نریمانی ]
من در بقیع ناله زدم، یا گریستم
باران شدم برای شما تا گریستم

مادر صِدام کردی و شرمنده‌ات شدم
بودم کنیز و پای تو آقا گریستم

زخمت زیاد بود و تو مادر نداشتی
من هم به جای حضرتِ زهرا گریستم

دیگر لبم به آب خنک بعدِ تو نخورد
تشنه به یاد خشکیِ لب‌ها گریستم

عبّاس و بچّه‌های علی نذرِ موی تو
کردم فدای تو همه دنیا، گریستم

دستش اگر جدا شده غصّه نخورده‌ام
از این‌که تو شدی تک و تنها گریستم

باور نمی‌کنم به سرِ او عمود خورد
بَر روی نعشِ او شده دعوا، گریستم

رأسش به دستِ حَرمَله افتاد، کوفه رفت
با بستن سرَش سرِ نِی‌ها، گریستم

*****

بیا عبّاسِ من ای نور دیده
ز هجرت قامتِ مادر خمیده
بیا تابوت مادر را تو بَردار
بزن بَر سینه و دست بُریده

شبی کابوس صد سرنیزه دیدم
شبی مهتاب را بَر نیزه دیدم
به خود گفتم که بی‌عبّاس گشتم
که بَر حلقوم اصغر نیزه دیدم

بهار ما چه‌سان پاییز کردند؟
دلم را از غمَت لبریز کردند
سرَت ای کاش روی نیزه می‌ماند
تو را از مَرکبی آویز کردند

چه کس گیسوی خون بنشانده بَر مَشک؟
هزاران تیر را بنشانده بَر مَشک
ببین زینب چه آوردی بَرایم
هنوزم ردّ خونَش مانده بَر مَشک

دو چشمم تا بَر آن دل‌دار افتاد
نگاهم بَر نگاهی تار افتاد
به من می‌گفت زینب در قفایش
سرَت از نیزه‌ها صد بار افتاد

اَلا مادر به قربونِ جمالت
رُخ چون بدر و ابروی هلالت
شنیدم دست‌هایت را بریدند
گُل امُّ‌البَنین شیرم حلالت 

*****

(باید تمامِ عمر را گریه برایش کرد
این توصیه از جانب شاه خراسان است

اشک مرا از من بگیرد، زود می‌میرم
یعنی بقای من به اشک این دو چشمان است

بَر روی کشته، لااقل چیزی می‌اندازند
گیرم که این افتاده، اصلاً نامسلمان است)
...
(قربون صدازدنِت، خیلی بی‌هوا زدنِت
حالا رُو چادرمه، خاکِ دست و پا‌زدنِت

کی دلش اومد بزنه؟!، کی اومد لگد بزنه؟!
یه نفر حرفی به این، شمر بددهن بزنه)
...
(انگار اومد بَر قلب من فرود
خنجری که سَر از پیکرت رُبود
اونی که سَر از تَنِت بُرید
فکری به حال دل زینب نکرده بود

رگاتو می‌بوسم، لباتو می‌بوسم
تو رو خدا دست و پا نزن
نذار که ببینه
این‌قده مادرو صدا نزن)
...
(تا حالا
از این خونواده زنی رو نبردن اسارت)

حسین...

نظرات