دیگه چی بگم از نامردیه زمونه

دیگه چی بگم از نامردیه زمونه

[ حاج حسن خلج ]
دیگه چی بگم از نامردیه زمونه 
خون دل من از کنج لبهام روونه 

محتضرم و آرزوم دارم پسرم 
از کرب وبلا برام یه روضه بخونه 

این دم آخر که سرم 
 به روی دست پسره 

نمی دونم چرا دلم 
 پیش علی اکبره 

وای امون از لحظه ای که 
 حسین اومد بالا سرش 

دید همه ی صحرا شده 
 پر از علی اکبرش 

آه شور و غوغا شد 
 اربا اربا شد 

 قامت اکبر 
میون بیابون 

آه غم تلاطم کرد 
خیمه رو گم کرد 

شد حسین از غم 
سرگشته و حیرون 

کاشکی خواهرم بود و برام زاری می کرد 
با تو می اومد برای من کاری می کرد 

می دونم اگه می دید من و روی زمین 
بالای سرم از دیده خون جاری می کرد 

نه خواهری نه مادری، غربت و بنگر پسرم 
یه چیکه آب بده به من، آروم بگیره جیگرم 

دارم می پیچم به خودم، از شدت ناله و درد 
ببین که پنجه می کشم، رو خاک این حجره ی سرد 

آه دورم از خانه 
 بین بیگانه 

 مانده ام تنها 
 زار و بی معینم 

آه من که تنهایم 
یاد زهرایم 

من دگر رنگ 
مدینه نبینم 

نمی دانم چه رخ می داد اگر زینب نمی آمد 
ولی این قدر می دانم پدر هم با پسر می رفت

پربازدید ترین مداحی زمزمه محرم و صفر حضرت علی اکبر (ع)

محبوب ترین مداحی محرم و صفر حضرت علی اکبر (ع)

محبوب ترین مداحی حاج حسن خلج

نظرات