
دوش رفتم در مسجد کوفه بدیدم به روی منبر، بود گرم خطبه آن شاهنشاه آن دنیا و دینم گفت ای مردم سلونی من وصیه مصطفی ام خازن گنج علوم اولین وآخرینم من علیم عالیام دارای اسرار نهانم انجم آرای سرایم کار پرداز زمینم من به قرآن با بسم الله الرحمن الرحیم مومنون و کو ثر وطاها و قدر و یاسینیم آل عمران مائده اعراف توبه هود نوحم مومن وشورا فتح وصافات وحشر وطینم مقصد رمز علم نشرح لک صدرک منم من زانکه آرامش به قلب پاک ختم المرسلینم مقصد ذات حق است السابقون السابقونم حجت الله ام وصی رحمة اللعالمینم دست سرمد یا رحمت ماه مفرد نور ایزاد زی به مسند مهرم جد من امام العارفینم عالم هستم دائم هستم حاکم هستم قائم هستم واصل هستم فاصل هستم مرشد روح الامینم تا قیامت گر شود تفسیر از نهج البلاغه نیست خطی از خطوط صفحهی علم الیقین گفته قرآن چنگ باید زد به حبل الله جمیعا اهل عالم دست پیش آرید من حبل المتینم باد و آب و خاک آتش در پی فرمان گذاری در شمال و جنوب و در یسار و در یمینم من معز المومنینم من مذل المشرکینم من بصیرالبالعبادم من هدی اللمتقینم دردمندان را دوایم بینوایان را نوایم بیپناهان را پناهم بیمعینان را معینم من همان شاهم که شب ها جای خواب و استرحت مونس طفل یتیمم یار هر ویران نشینم روز یار خلق و شب همبازی طفل شدیم همنشینی با فقیری را به شاهی برگزینم ها علی بشر کیف بشر ربه و فیه تجلی و ظهر