داغ مدینه دلتو گرفته
تبلیغات

داغ مدینه دلتو گرفته

[ مهدی رعنایی ]
داغ مدینه دلتو گرفته
پهلوی‌ این نیزه‌ به تو گرفته
نمی‌شه وایستم و تماشا کنم
دستِ سیاه‌ کاکلتو گرفته

گفتی حسن، همین برا تو بد شد
هر چی که شد سر همین حسد شد
زنده بودی هنوز ولی بمیرم
مَرکب اومد از رو تن تو رد شد

گُلم چقدر خوش قد و بالا شدی
رفتی توی لشکر و تنها شدی
چی شد تو اون شلوغیا که آخه
یه ساعته هم‌قدِّ سقّا شدی

با پَرِ سوخته پَر زدی عزیزم
می‌شه جوابمو بِدی عزیزم؟
چی‌کار کنم که پیش چشم تارم
مثل عسل کِش اومدی عزیزم
****
تازه‌دومادِ کربلا، صورتشه ماهِ منیر
نقل و نبات باید بریزن رو سرش نه سنگ و تیر
 
اَزرق و بچه‌هاشو زد بدجوری درمونده شدن
وقتی حریفش نشدن باهم گروهی اومدن

بابا حسنش 
داره می‌بینه سنگا داره می‌خوره دهنش
بابا حسنش 
می‌بینه که دسته جمعی همه‌‌شون می‌زننش
 
اسب‌ها اومدن 
زنده بود و هنوز از رو تنش رد می‌شدن
محکم بزنید 
یکی می‌گفت نوه‌ی علیه رحمش نکنید

نیزه‌، نیزه، خنجر، خنجر 
قاسم می‌گفت مادر مادر

بوی مدینه رسیده
اومده قامت خمیده

حسين اومد بالا سرش، سر پسر برادرش 
صورتو دیده افتاده یاد علی‌اکبرش

آخ بازم یه عدّه کف زدن 
کِل می‌کِشن بی‌ادبا
عبا دیگه نداره که بچیندش توی عبا

هلهله شده 
چه‌جوری جمع می‌شه آخه گُلی که لِه شده
هلهله شده 
دنیا باب میل شمر و زجر و حرمله شده

قدّشو ببین
بغل حسینه و پاهاشو می‌کِشه زمین
خاکی شده موش 
زیر مَرکب‌ها قدش بلندتر شد از عموش

می‌بَردش با دردسر 
می‌ذارتش پیش اکبر

بالا سرِ دو تا شهید 
نجمه اومد، زینب رسید
****
یه دخترِ سه‌ساله تاب کتک نداره
نامرد نزن یتیمه، اون که فدک نداره

دیدی طاقت آوردم
سرِ تو بوی نون می‌ده ولی من چند شبه غذا نخوردم
می‌گن این‌جا اضافه‌‌ام 
خاکستر روی سرم ریخته موهام سوخته نمی‌تونم ببافم 

هر کی لجش بگیره 
منو می‌زنه، منو می‌زنه، منو می‌زنه 
فکر می‌کنه دلیره 
منو می‌زنه، منو می‌زنه، منو می‌زنه
****
این غم کجا بَرَم که تو را مردها زدند
یک شهر در مقابل چشمم تو را زدند

نظرات