
جان علی جانم فدای تو کَلِّمینی کشتی مرا با گریه هایت کَلِّمینی حرفی بزن آهی بکش بیچارهام کرد این اشک های بی صدایت کَلِّمینی بسته است جان من به پلک نیمه جانت میمیرد آخر مرتضیات کَلِّمینی از غُصّه هایت با علی هم درد و دل کن خیلی با زینب حرف زدی چرا درد هاتو به من نمیگی یک شب دیگه مهمون منی