کلمینی التماس منو میبینی

کلمینی التماس منو میبینی

[ حنیف طاهری ]
کلمینی التماس منو می‌بینی 
کلمینی پای حرفام میشه بشینی

بانو تو نگاه نکن تابوت رو
نگیری از من روتو

که می‌کشی زهرا جان 
پسر عموت رو

جای دوری نمیرم زهرا
چه میشه بازم پیشم بمونی

حیدر بی تو می‌میره زهرا 
چی میشه بازم پیشم بمونی

کلمینی رسیدم دیدم رو زمینی 
کلمینی چرا گفتی فضه خذینی

غم باره اگه که حالت زاره 
زیر سر مسماره

زدن نگفتن این زن
تو راهی داره

کارت آخر به بستر افتاد 
ولی نگفتی از درد پهلوت 

پشت در بار شیشه ات افتاد 
ولی نیاوردی خم به ابروت

کلمینی چرا با درد و غم عجینی
کلمینی سفره ی مرگم رو می‌چینی

ای زهرا منو میزاری تنها
تو شهر میپیچه فردا 

که پهلوون خیبر 
افتاده از پا

تو میری و میاد مغیره 
به اشکای چشم من می‌خنده

عمدا قنفذ جلوی چشمام 
غلافشو به کمر می‌بنده

کلمینی چرا عمه گوشه نشینی
کلمینی نکنه من رو تار میبینی 

هر باری تو رو دیدم می‌باری 
زخماتو هی می‌شماری 

شبیه زهرا دست به 
کمر می‌زاری 

سعی کن عمه کمی بخوابی 
تا خوب بشه تاول کف پات

تا می‌خوابی منم می‌رم تا 
پیدا کنم مرهم واسه زخمات 

راحت بخواب برا همیشه
دیگه هیشکی مزاحمت نمیشه

بریز آب روان عمه
ولی آهسته آهسته 

تازه بعد یه ماه امشب 
رقیه چشمشو بسته

پربازدید ترین مداحی شعر روضه حنیف طاهری محرم و صفر فاطمیه

پربازدید ترین مداحی شعر روضه محرم و صفر فاطمیه

محبوب ترین مداحی محرم و صفر فاطمیه

نظرات