توو دلمه مادر، راز نهفته

توو دلمه مادر، راز نهفته

[ حاج محمود کریمی ]
توو دلمه مادر، راز نهفته
همش می‌ترسم، سرت از نیزه بیفته

(حتّی اگه من بمیرم
گهوارتو پس می‌گیرم) ۲

(وای! جواب خدارو چی میدن
سر شیرخوارمو بریدن

امون امون ای دل) ۲

ناله می‌زنم تا روضه‌خونت شم
نشد توو آفتاب، پسرم! سایه‌بونت شم

می‌دونی از چی می‌سوزم
تشنه‌لبی تو هنوزم

(وای! رووی چادر مادر تو
می‌ریزه خون از لب و حنجر تو) ۲

امون امون ای دل.... 

سر عموتو کاش دیگه نبینم
آخه خجالت‌زده‌ی امّ‌البنینم

رفت برا تو، آب بیاره
شد بدنش پاره‌پاره

وای! سر تو به نی پشت سر
سر عموی آب‌آوره

امون امون ای دل... 

خورشیدم تویی 
دلدات منم 
دلداده ضریح گهوارهات منم

نظرات