
تنها تنها؛ دستمان بسته ای شیرخواره! ای زبان بسته حرمله نامرد قنداقهت را بر سنان بسته بند آن را بر کمان بسته مادر مادر! بین مردایی مثل اکبر، پیش بابایی حضرت زهرا در گوش تو خوانده لالایی در خواب ناز، پیش زهرایی زینب زینب! نیزه را بنگر باز طفلم از نیزهها افتاد رأس خونینش از روی نی، بیصدا افتاد سیب سرخم، بیهوا افتاد ای وای ای وای! حرمله تا شام باید با ما همسفر باشد مادرت باید از حال تو با خبر باشد باید از تو تشنهتر باشد مثل بابا، جلوهی ذاتی مثل عبّاس، باب حاجاتی پارهی قلب مهدی هستی؛ عشق ساداتی اسم رمز یالثاراتی