نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت

نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت

[ مهدی عزیزیان ]
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت

هوا ز جورِ مخالف چو قیرگون گردید 
عزیزِ فاطمه از اسب سرنگون گردید

بلندمرتبه شاهی و پیکرت افتاد
همین که پیکرت افتاد، خواهرت افتاد

تو رو به خاطر دِرهم، چه دَرهَمَت کردند
چنان که شرحِ تنِ تو به آخرت افتاد

همین که از وسط جمعیت دوتا چکمه
رسید اول گودال، مادرت افتاد

من گریه می‌کنم همگی شوق می‌کنند
زن‌ها به شور و هلهله در برابرم

بابای من ز طوس فرستاده سایه‌بان
تا آفتاب داغ نتابد به پیکرم

*****

شلوغ شده 
ببین حسین تو از بلندی خوردی زمین

تو مادرو صدا نزن
توروخدا بس کن دست و پا نزن

مادرت رسیده و کسی حیا نمی‌کنه
سرت جدا شده ولی شمر رها نمی‌کنه

با نیزه و با سنگ و چوب
تو رو زدن آقا تا دَمِ غروب

رو پیکرت قدم زدن
یه عده نامحرم به حرم زدن

نظرات