ببین دارن به هر دومون میخندن

ببین دارن به هر دومون میخندن

[ مهدی اکبری ]
(ببین دارَن به هردومون می‌خندن
به گریه‌های آسمون می‌خندن) ۲

به من بگید که تو کجای عالَم
به مرگِ یک تازه‌جَوون می‌خندند؟ 

کاش اَشکمو نشون نداده بودم
بوسه به نیمه‌جون نداده بودم

بغل گرفتمت دیدم می‌ریزی
کاشکی تو رو تکون نداده بودم

بودنِ تو، خوشیِ زندگیمه
ریشه‌ی غُصّه‌ی من از قدیمه

خوب باباتو شکستی بِینِ مَردُم
(خمیده بودن اِرثِ مادریمه) ۲

چشمام تا چشمِ تورو دید شکستم
از خیمه‌ها، عمّه رسید شکستم

گفتم جَوونای حَرَم کجایید
بیاید به دادم برسید، شکستم

بَنا نبود که این‌جوری بِپاشه
تَبَرُّکی رو سَرِ نِیزه‌هاشه

جوونا چشم بچرخونید رو خاکا
(تَنِش تو صحرا جانَمونده باشه) ۲

(ذِبحِ عظیم، داغِ دَمِ غروبه) ۲
داغِ تو تیر تو جگرم می‌کوبه

تَشییعِ تو تَشییعِ باباتم هست
(از رو عَبا زمین نریزی خوبه) ۲

(شکستم و شکستن اُستخونام) ۲
بی‌چاره من بی‌چاره روضه‌خونا

(من پیر بودم راستش تَوون نداشتم) ۲
جَوون بودی آوردنت جَوونا

(سُراغِتو زیاد گرفت رقیّه) ۲
موی تورو از باد گرفت رقیّه

(عمّه یه کاری کرد جلوی خیمه
لَطمه‌زدن رو یادگرفت رقیّه) ۲
****
سَحَر وقتی که اَذانِ آخر 
رو می‌گفتی گریه کردم

اَذان می‌گفتی و اِسمِ حیدر 
رو می‌گفتی گریه کردم

تو اِسمِ بابامو آوردی
مردمِ کوفه فِتنه‌کردن

دارم می‌بینم تنِ رَعناتو 
که قطعه به قطعه کردن

وای از، سَر و اَبروی تو
پُرخون شده گیسوی تو

زانومو می‌لرزونه این 
لرزیدنِ زانوی تو

پاتو رو خاکا می‌کِشی
داری باباتو می‌کُشی

یادِ مدینه زنده شد 
با دیدنِ پهلوی تو

(وای علی، اِی‌وای علیِ‌اکبرم) ۶

به مِیدون رفتی همه گفتن 
از مدینه پِیغَمبر اومد

صدای ترسیدنِ لشکر 
از تَهِ لشکر هَم دراومد

تو گفتی اِسمِت علیه دورت 
رو پُرکردن نِیزه‌دارها

گذاشتن از اسب بیوفتی با 
اسب بیان دورت اسب سوارها

ریخته به هم بال و پرت
پیچیده دَرهم پِیکرت

دارم می‌گیرن لَخته‌خون
اِی‌وای علی از حَنجرت

از خون سَبُک‌تر شه گلو
بازَم بِهِم بابا بگو

بابات داره دِق می‌کُنه
جون می‌کَنه بالا سرت

(وای علی، اِی‌وای علیِ‌اکبرم) ۶

نِشَستم پیشِ تَنِ زخمیت
دارم آروم آروم می‌میرم

می‌ذارم صورت رو صورت
سینه به سینَت آروم بگیرم

دلم بی‌تابه به آغوشم 
می‌کِشم بابا پیرهنت رو

بنی‌هاشم اومدن که بَردارن 
از رو خاکا تَنِت رو

روی، زمینِ کربلا
می‌بینمت من هرکجا

از خاکا بَرمی‌دارنت 
می‌ریزنت توی عَبا

پیشت، زمین خوردم زیاد
باید، اَبوفاضل بیاد

زیرِ بغل‌هامو بگیره
تا کنارِ خیمه‌ها

(وای علی، اِی‌وای علیِ‌اکبرم) ۶

حسین، حسین...

نظرات