ای که بر رویِ زمین جنت الاعلاء داری نظری خاص به زائر به دو دنیا داری نه فقط ما که ملائک همگی خادم تو و هزاران دل عاشق چو زلیخا داری شب و روزِ تو عطرت همه جا پیچیده شعبهها در دلِ عشاق و گداها داری هر که آمد وسطِ صحن تو دل را گم کرد چه نگاهیست که بر هر دل شیدا داری زائر کویِ تو بینا شده ماشاءالله چه دواییست که بر هر که مجزا داری بی عصا داشت زِ صحنت فلجی برمیگشت زیر لب گفت چه آقا دم عیسا داری جای جای حرمت جود و کرمت ریخته است دل دیوانه زِ سلطان چه تمنا داری و چه بهتر که شده حُسن ختام شعرم آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری چند باری وسط کوچه سرت خورد زمین این هم ارثیست که از حضرت زهرا داری