
ای برادر، یادگار مادری... (یکه و تنها، میان لشگری)۲ (لشگرت دیگر ز پا افتاده است)۲ (عاشقانت بهر تو، جان دادهاند)۲ (شاه دل، یک دشت خونین لالهای)۲ (وارث یک خیمهگاه، از نالهای)۲ واغربتا...وای حسین... (خواهرت گردیده محزون غمت کن نظر بر اشکهای محرمت)۲ (بی کسیَت، قاتل جانم شده)۲ (شعلهای در قلب سوزانم شده)۲ واغربتا...وا اماه... (رخصتی ده تا فداییت شوم کشتهی عشق خداییت شوم)۲ زودتر از تو روم در قتلگاه (تا نمانم بعد تو با خیل آه)۲ (گرچه منعم کردهای، از کارزار)۲ (دسته گلهایم کنم، بهرت نثار)۲ وا غربتا... وا ابتا... گرچه منعم کردهای از کارزار دسته گلهایم کنم بهرت نثار تا دو پروانه فدایتو شوند غرق خون در کربلای تو شوند (روی تو، شمع دل پروانه هاست جان مستم هدیه بر جانانههاست)۲ (این دو گل را مینمایم پر پرت)۲ (دسته گلهایم فدای اکبرت)۲ حسین من...هستی من... (این دو گل را مینمایم پر پرت دسته گلهایم فدای اکبرت)۲ (تا خزان گردد به راحت، باغها بر دل خواهر نشیند، داغها)۲ (تا که داغ گل، نشیند بر دلم)۲ (تا شود از غصه، خاکستر دلم)۲ وا کربلا... وا پربلا... وا غربتا...وای حسین.. تا کِشم یک دم به جانم بار غم قامتم گردد ز اندوه تو خم تا که همچون مادر از داغ پسر سینه سوزم گردم و خونین جگر (داغ محسن بر دل مادر نشست در فراغش سینه و پهلو شکست)۲ آن زمان، من کودکی بودم غمین با لبی خاموش و قلبی آتشین