سید محمدرضا نوشه‌ور

یقینا در محبت هیچ کس مادر نخواهد شد

1672
16
یقیناً در محبت هیچ کس مادر نخواهد شد
و بی شک مادری صدیقۀ اطهر نخواهد شد

کسی را با تو یارای تقابل نیست مادر جان
تمام سوره‌ها یک آیه از کوثر نخواهد شد

غبار چادرت پیغمبری از جنس آئینه‌ست
هر آن‌کس با تو ایمان آورد کافر نخواهد شد

قیامت چیست غیر از جلوۀ زهراییِ زهرا
بدون مادر ما تا ابد محشر نخواهد شد

دعا کن مادرم گاهی برای خود پس از مردم
نگو با ما که احوالت از این بهتر نخواهد شد
***
هم از مسمار معلوم است، هم از دودۀ دیوار
یقین دارم درِ این خانه دیگر در نخواهد شد
***
این قصۀ پایان رسیده ابتدا هم داشت
این خانۀ تاریک روزی سر صدا هم داشت

این زن که حالا پوستی بر استخوان مانده‌ست
هر نیمه شب در سجده‌اش یا ربّنا هم داشت

این حیدری که دیر شب‌ها می‌رود خانه
(شرمنده‌ام که خانۀ امنی نداشتم)
یک روز بین خانه‌اش مشکل‌گشا هم داشت

یا للعجب، اوباش زهرا را چه بد کشتند
در کوچه‌ای که خانم آنجا آشنا هم داشت

ثانی لگد می‎زد بقیه کیف می‎کردند
نامرد کوچه دوستانی بی حیا هم داشت

در روی زهرا ماند در را هم لگد کردند
***
من خیلی از غمامُ، حتی به چاه نمی‌گم
توی خودم می‌ریزم، یدونه آه نمی‌گم

این خونۀ قشنگ و یه مرد لا اُبالی
جلو چشام خراب کرد، روی سرِ اهالی

فاطمه سوخت و آب شد
در رو سرش خراب شد
علی دید و بی‌تاب شد
***
غیرت معجر او دست علی را وا کرد
همه دیدند سقیفه به چه خاری افتاد

وقت برگشت به خانه همه جا خونی بود
***
بعد یک عمر مراعات کنیزان حرم
فضه‌ی خادمه آخر به چه کاری افتاد

از فضۀُ خذینی او اینقدر بدان
وضعی درست شد که به یک زن نیاز شد
***
اومده علقمه مادر سادات
نگرونت بوده مادر زینب
بعد تو ای علمدارِ رشیدم
نگرونم برا معجر زینب

بعدِت، به خیمه‌ها جسارت می‌شه
سهمِ، رقیه‌مون اسارت می‌شه
ای وای، چقدر گوش‌واره غارت می‌شه

رحم الله من نادی یا حسن ...

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش