حاج جواد حیدری

چند روزی‌ست بین نافله‌اش

562
3
چند روزیست بین نافله‌اش
بِالاَخَص در قنوت کامله‌اش

بوده از وُسعِ کم فقط گِله‌اش
آمدند عاقبت دوتا صِلِه‌اش

گفت با خود رسید نوبتِ من
سر زد امروز صبحِ دولتِ من

ای حسین ای عزیزِ خون‌جگرم
گریه کم من مقابل نظرم

خیمه شرمسارم ز وُسعِ مُختصرم
پیش‌مرگِ تو این دوتا پسرم

عمر از این بیش‌تر‌نمی‌خواهم
تو نباشی پسر نمی‌خواهم

تکیه بر نیزه‌ات مده برخیز جان مادرت
ز خواهرت مَگُریز شاه این‌جا تویی عَقیله کنیز
کم و ناقابلن این دو عزیز

بپذیر این دو عَبد را دَربَست
نپذیری قسم به زهرا هست

این دوتا سهم کربلای مَنَند
پای تو عاشق فدا شُدَنَند

مثل تو تشنه‌اند بی‌کفن‌اند
باید از غصه آتشم بزنند

دوست دارم برات جان بدم
عشق را بر همه نشان بدم

بین من با تو بود قول و قرار
تو به گودال و من سَرِ بازار

دور من جمع می‌شوند اَشرار
این دو آن‌جا به نیزه‌اند انگار

کاش یا اهل شام کور شوند
یا این دو ز من دورِ شوند

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش