
پسرهام فدایِ علی اصغرِ تو نبینم غمت رو، فدای سر تو آه داداش غم نخور، خدا یک دَم از من نگیره تورو یا حسین جونِ من، پسرهام که رفتن تو دیگه نرو خوبه که رفتن و نمیبینن آتیشِ رو چادرو وای نمیبینن این صورتها و گوشهای از خون پُرو حسین، حسین ... خودِ من فدات شم که تو زنده باشی بمیرم نبینم که شرمنده باشی سایهیِ رو سرم تویی که همه هستیِ خواهری جون من رو بگیر نگن که برادر تو بیلشگری ساعتِ دیگهای میبینم که رو خاکی و بیسری بین اون قتلگاه نمیمونه انگشت و انگشتری