گرفتاریم با نفسی که دنبال هوا رفته

گرفتاریم با نفسی که دنبال هوا رفته

[ سیدمهدی حسینی ]
گرفتاریم با نفسی، که دنبال هوا رفته
همش دنبال دنیا رفته و راه خطا رفته

از آن حال مناجات و تضرع، رنگ و بویی نیست
خدایا حال خوب ما، کجا رفته

مناجاتم تظاهر شد، پر از حس تکبر شد
چه گویم که عباداتم، تماماً با ریا رفته

در این ماه مبارک هم، دوباره معصیت کردم
من از اعمال و رفتارم، دگر شرم و حیا رفته

نمازم مثل سابق نیست، قنوتم نیز لایق نیست
تحجر که به جای خود، نمازم هم قضا رفته

به مردم سوظن دارم، زبان طعنه‌زن دارم
که جای ذکر تو از آن، دروغ و ناسزا رفته

ادای توبه کردن را، درآوردم پذیرفتی
منی که مزه‌ی عصیان به کامم خوب جا رفته

دلم خیلی گرفته از خودم، از اشتباهاتم 
خدایا کشتیه عمرم به گل افتاده وارفته

کسی حال بد ما را، شبیه تو نمی‌فهمد
تویی که خوب میدانی، به حال ما چه‌ها رفته

اگر یک جا نمی‌بخشی، بسوزان و خلاصم کن
حساب از ما نکش، دیگر حساب از دست ما رفته

ولی حالا پشیمانم، تو می‌بخشی نمی‌دانم
فقط اینقدر می‌دانم، به عفوت ارتجا رفته

اذانم چون علی دارد، نجاتم می‌دهد آخر
اذانم چون علی دارد، صدایم تا خدا رفته

بهشت ارزانیه خوبان، نجف باشد بهشت ما
به جنت سر زد هر کس، دم ایوان طلا رفته

همیشه وقت هر سختی، به دادم می‌رسد مادر
همیشه دست پر از خانه‌ی زهرا، گدا رفته

قیامت کار ما از اهل محشر، پیش می‌افتد
اگر پرونده‌ام دست علی موسی الرضا رفته

از استغفار ما، چیزی برایت درنمی‌آید
ولی با ذکر اربابم، گناه از بین ما رفته

به العفوم امیدی نیست، بخر این یا حسینم را
که هر جا نام او امد، اجابت بر دعا رفته

یقین دارم نمی‌سوزد میان آتش قهرت
هر آنکس که فقط یکبار، سمت کربلا رفته

غروبی رو به قبله، یاد باب القبله افتادم
دلم خیلی برای دیدن صحن و سرا رفته

دم افطار می‌خوانم سلام ای تشنه‌ی مظلوم
بمیرم جای آب اخر، به خوردت نیزه‌ها رفته

هزار و نهصد و پنجاه دفعه، یاد ما کردی
دعا کردی برایم، گرچه جسمت زیر پا رفته

به غارت رفتن تو، خواهرت را دست غارت داد
شبیه مرغ زینب، ردا رفته عبا رفته

حسین جانم 
تو جایت دامن زینب فقط بوده
نه آن خورجین، به جای دامن زینب سرت آنجا چرا رفته

نظرات