ساقی گتور پیاله مه انجمن گلور
7861
33
- ذاکر: مهدی رسولی
- سبک: شعر مدح
- موضوع: امام حسن (ع)
- مناسبت: شب پانزدهم ماه رمضان
- سال: 1403
ساقی گتور پیاله مه انجمن گلور
بزم وصاله دلبرِ سیمین بدن گلور
فوج فرشته دور کی اَنور بیت حیدره
جبریل الینده یاس گلور یاسمن گلور
باد صبا بشارت آپاردی پیمبره
زهرانون ارشد اوغلی امام حسن گلور
جناتین عطریدور کی دولوب شهر یثربه
گلزار دینه لاله گلور نسترن گلور
اِیله گوزلدی صورتی، شوق زیارته
الده کلاف یوسف گل پیرهن گلور
یوخدور نمونهسی بو گولون باغ عدلیده
طوبای گلشن شه خیبر شکن گلور
موسی چاتوب تَشَرُّفه حُسنِ حَسَن گوره
مَأیوس اولوبدی چونکه جوابینده لَن گلور
زهرا آناسی شوقینه لای لای چالیر اونا
گاهی گدور کناره اودم بوالحسن گلور
باشدان ایاقه جدینه بنظر بو نازنین
ملک حجازه آهوی ملک ختن گلور
***
اگر جاری ام جاری از چشمه های غدیرم
صدای غدیرم برای علی ام برای غدیرم
من از نسل زهرایم از بچههای غدیرم
من از امتداد بلند ندای غدیرم
اگر میپرم در هوای غدیرم
اگر واژهام در رسای غدیرم
ثنای غدیرم که از مرتضایم
و بعد از علی زنده از مجتبایم
که مدیون صلح قیام آفرینم
که مدیون تدبیر دیان دینم
که مدیون مردی حق الیقینم
رسیدم مگر دامنش را بگیرم
اگر با غدیری اگر با غدیرم
بگو شکر حق شکر الطاف سبحان
بگو از کریم کریمان
بگو فاطمه شاد گردد از این روح و ریحان
بگو یا حسن جان
چه غم داری امشب اگر مستجیری
اگر سر به زیری اگر کشتی یا ترک خوردهای یا کویری
اگر خانه خانه پی در گشایی
اگر کوچهکوچه پی دستگیری
اگر در گرههای این زندگانی اسیری
اگر بینصیبی میان جوانی
اگر میکشی دردها را به پیری
اگر نامرادی اگر بی نوایی فقیری
چه غم داری امشب
چه کم داری امشب
بگو از همین جا از همین خاک ایران
بگو از خزر از خلیج و خراسان
بگو زیر ایوان طلا زیر باران
بگو یا حسن جان
دل من اسیر از قدیم و ندیم است
دلم یا کریم است، دلم با کریم است
نه دست دلم نیست
تقصیر چشمی رحیم است
که تفسیر رمز الف لام و میم است
به هر جا دویدم فقط این شنیدم که آقا کریم است
که می آید و روی لب های من
تا قیامت فقط یا کریم است
شنیدم حدیثی، حدیث نفیسی که دیدند روزی
گدایی که حیران لطف حسین است
گدایی که میدید در زیر دین است
گدایی میآمد از دل دعایش
که پر کرد ارباب ما دستهایش
گدایی که میگفت یکسر بیاید
پس از این فقط پشت این در بیاید
مکرر بیایید
به او گفت آقا اگر چه در اینجا کرم دیدی اما
کریم خطا پوش مارا ندیدی
مرا دیدی اما حسن را ندیدی
که وقتی به سائل دهد بار دیگر نیاید، مکرر نیایید
چنان بی نیازش کند که به این در پی کیسه زر نیاید
زدست کسی جز حسن این چنین برنیاید
و شاید حسین آید اما
برایم شبیه حسن جان برادر نیاید
چهها میکند او به خیل گدایان
بگو یا حسن جان
جهان جان گرفت و معطر شد امشب
که تقدیر عالم مقدر شد امشب
زمین زر شد امشب
که از کهکشانها نه از آسمانها فراتر شد امشب
لب بام اینجا برای تماشا، برای تمنا
که جبرییل آمد کبوتر شد امشب
خدا مست الله اکبر شد امشب
ظهور طهور کمال و جمال و جلال و خصالش به مذهب
پیمبر اسیر پیمبر و قنبر که مبهوت
حیدر شد امشب
علی الغرض که از جان من شد پدر فاطمه وای مادر شد امشب
علی نام او گفت و گفت ای مرا جان
بگو ای حسن جان
سپاه علی را سپهداری آقا
تو سرداری آقا جگرداری آقا
تو در پیش مولا علمداری آقا
به میدان قدم داری آقا
که تیغ دودم داری آقا
جلوداری آقا
تو مثل شهابی تو گرم شتابی
تو مانند تیری جمل را تو شیری
شتربان آن نافه ی سرخ مو دیدن اری
که تو مانند شیری
جمل که ؟ بین مشتش، حسین است پشتش
امیری حسن گفت و نعم الامیری
بگو با دلیران بگو باحسین و بگو با ابالفضل
جمع شیران بگو یاحسن جان
اگر سایه بانی نداری، اگر زائری میهمانی نداری
اگر حوض و فواره و شمع و تابوت و چراغ و رواقی پر از آینه یا اگر خادمانی نداری
اگر زائران تورا می زنند
به جز غم نشانی نداری
به جانت قسم خواهم آمد
برای حرم خواهم آمد
که روزی به پشت امامم قدم در قدم خواهم آمد
حرم سازی آن کار ایرانیان است
و آن دم ضریح تو آماده در اصفهان است
ببین کارگرهای خود را
ببین رفتگرهای خود را
که جارو به مژگان کشیم و غبار تورا روی چشمان کشیم و
میان روضه هایت حسن جان کشیدم و
دودم میکشیم از دل و جان پریشان فراوان
بگو یاحسن جان،حسن جان، حسن جان
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
آقام تو مدینه است ولی حرم نداره
دلم با مادرت، امشب میگه حسن
حسین میگه حسن، زینب میگه حسن
بزم وصاله دلبرِ سیمین بدن گلور
فوج فرشته دور کی اَنور بیت حیدره
جبریل الینده یاس گلور یاسمن گلور
باد صبا بشارت آپاردی پیمبره
زهرانون ارشد اوغلی امام حسن گلور
جناتین عطریدور کی دولوب شهر یثربه
گلزار دینه لاله گلور نسترن گلور
اِیله گوزلدی صورتی، شوق زیارته
الده کلاف یوسف گل پیرهن گلور
یوخدور نمونهسی بو گولون باغ عدلیده
طوبای گلشن شه خیبر شکن گلور
موسی چاتوب تَشَرُّفه حُسنِ حَسَن گوره
مَأیوس اولوبدی چونکه جوابینده لَن گلور
زهرا آناسی شوقینه لای لای چالیر اونا
گاهی گدور کناره اودم بوالحسن گلور
باشدان ایاقه جدینه بنظر بو نازنین
ملک حجازه آهوی ملک ختن گلور
***
اگر جاری ام جاری از چشمه های غدیرم
صدای غدیرم برای علی ام برای غدیرم
من از نسل زهرایم از بچههای غدیرم
من از امتداد بلند ندای غدیرم
اگر میپرم در هوای غدیرم
اگر واژهام در رسای غدیرم
ثنای غدیرم که از مرتضایم
و بعد از علی زنده از مجتبایم
که مدیون صلح قیام آفرینم
که مدیون تدبیر دیان دینم
که مدیون مردی حق الیقینم
رسیدم مگر دامنش را بگیرم
اگر با غدیری اگر با غدیرم
بگو شکر حق شکر الطاف سبحان
بگو از کریم کریمان
بگو فاطمه شاد گردد از این روح و ریحان
بگو یا حسن جان
چه غم داری امشب اگر مستجیری
اگر سر به زیری اگر کشتی یا ترک خوردهای یا کویری
اگر خانه خانه پی در گشایی
اگر کوچهکوچه پی دستگیری
اگر در گرههای این زندگانی اسیری
اگر بینصیبی میان جوانی
اگر میکشی دردها را به پیری
اگر نامرادی اگر بی نوایی فقیری
چه غم داری امشب
چه کم داری امشب
بگو از همین جا از همین خاک ایران
بگو از خزر از خلیج و خراسان
بگو زیر ایوان طلا زیر باران
بگو یا حسن جان
دل من اسیر از قدیم و ندیم است
دلم یا کریم است، دلم با کریم است
نه دست دلم نیست
تقصیر چشمی رحیم است
که تفسیر رمز الف لام و میم است
به هر جا دویدم فقط این شنیدم که آقا کریم است
که می آید و روی لب های من
تا قیامت فقط یا کریم است
شنیدم حدیثی، حدیث نفیسی که دیدند روزی
گدایی که حیران لطف حسین است
گدایی که میدید در زیر دین است
گدایی میآمد از دل دعایش
که پر کرد ارباب ما دستهایش
گدایی که میگفت یکسر بیاید
پس از این فقط پشت این در بیاید
مکرر بیایید
به او گفت آقا اگر چه در اینجا کرم دیدی اما
کریم خطا پوش مارا ندیدی
مرا دیدی اما حسن را ندیدی
که وقتی به سائل دهد بار دیگر نیاید، مکرر نیایید
چنان بی نیازش کند که به این در پی کیسه زر نیاید
زدست کسی جز حسن این چنین برنیاید
و شاید حسین آید اما
برایم شبیه حسن جان برادر نیاید
چهها میکند او به خیل گدایان
بگو یا حسن جان
جهان جان گرفت و معطر شد امشب
که تقدیر عالم مقدر شد امشب
زمین زر شد امشب
که از کهکشانها نه از آسمانها فراتر شد امشب
لب بام اینجا برای تماشا، برای تمنا
که جبرییل آمد کبوتر شد امشب
خدا مست الله اکبر شد امشب
ظهور طهور کمال و جمال و جلال و خصالش به مذهب
پیمبر اسیر پیمبر و قنبر که مبهوت
حیدر شد امشب
علی الغرض که از جان من شد پدر فاطمه وای مادر شد امشب
علی نام او گفت و گفت ای مرا جان
بگو ای حسن جان
سپاه علی را سپهداری آقا
تو سرداری آقا جگرداری آقا
تو در پیش مولا علمداری آقا
به میدان قدم داری آقا
که تیغ دودم داری آقا
جلوداری آقا
تو مثل شهابی تو گرم شتابی
تو مانند تیری جمل را تو شیری
شتربان آن نافه ی سرخ مو دیدن اری
که تو مانند شیری
جمل که ؟ بین مشتش، حسین است پشتش
امیری حسن گفت و نعم الامیری
بگو با دلیران بگو باحسین و بگو با ابالفضل
جمع شیران بگو یاحسن جان
اگر سایه بانی نداری، اگر زائری میهمانی نداری
اگر حوض و فواره و شمع و تابوت و چراغ و رواقی پر از آینه یا اگر خادمانی نداری
اگر زائران تورا می زنند
به جز غم نشانی نداری
به جانت قسم خواهم آمد
برای حرم خواهم آمد
که روزی به پشت امامم قدم در قدم خواهم آمد
حرم سازی آن کار ایرانیان است
و آن دم ضریح تو آماده در اصفهان است
ببین کارگرهای خود را
ببین رفتگرهای خود را
که جارو به مژگان کشیم و غبار تورا روی چشمان کشیم و
میان روضه هایت حسن جان کشیدم و
دودم میکشیم از دل و جان پریشان فراوان
بگو یاحسن جان،حسن جان، حسن جان
کریم کاری به جز جود و کرم نداره
آقام تو مدینه است ولی حرم نداره
دلم با مادرت، امشب میگه حسن
حسین میگه حسن، زینب میگه حسن
نظرات
نظری وجود ندارد !