از خلقت ما خلق که‌ امر ازلی است

از خلقت ما خلق که‌ امر ازلی است

[ حاج مهدی سماواتی ]
در خلقت ما خلق که امر ازلی است
مقصود حق از چهارده نور جلی است

آن چهار محمد دو حسن یک موسی
زهرا و حسین و جعفر و چهار علی است

ای لیله‌ی قدر آیتی از مویت
باشد که فتد به دست ما گیسویت

از یمن طلوع ماه روی تو حسن
شد ماه خدا دو نیمه چون ابرویت

ماهی که خصال نیک بی حد دارد
نوری به رخش چو نور احمد دارد

فرزند علی و فاطمه سبط نبی
نامش حسن و خُلق محمد دارد

امشب به جهان جلوه‌ی سرمد آمد
آیینه‌ی حُسن روی احمد آمد

یعنی که حس فخر علی و زهرا
احیاگر آئین محمد آمد

همای جان من سوی مدینه مر زند امشب
دلم در محفل قدوسیان ساغر زند امشب

گمانم ذات رب العالمین در این شب شیرین
تبسم بر تبسم‌های پیغمبر زند امشب

سلام الله بر این لیله‌ی قدری که زهرا را
مبارک ماه در ماه مبارک سر زند امشب

محمد همچو باغ لاله از هم وا شده امشب
تعالی ‌الله امیرالمومنین بابا شده امشب

شب است و نیمه‌ی ماه خدا داور است امشب
شب عید حسن میلاد سبط اکبر است امشب

تعالی الله ای سادات عالم چشمتان روشن
که قرآن محمد روی دست کوثر است امشب

زیارت گاه پیغمبر بُود آیینه‌ی رویش
که بر آیات رخسارش نگاه حیدر است امشب

ز پا تا سر همه میراث ختم المرسلین برده
خدایی طلعتش، دل از امیرالمومنین برده

تعالی الله بر جسمش سلام الله بر جانش
که میبوسد محمد لحظه لحظه همچو قرآنش

سلام آفتاب و آسمان و اختران او
بر این ماهی که امشب فاطمه دارد به دامانش

از آن ترسم که گویم کفر، ورنه فاش میگفتم
که حتی از خدا دل میبرد لب‌های خندانش

مبارک باد این مولود بر پروردگار او
الا ماه خدا امشب تو باش آیینه دار او

شب عید است ای یاران خبر سازید یاران را
به فرق روزه داران ابر رحمت ریخت باران را

جمال بی مثال خویش را بگشوده بی‌پرده
خدا در ماه روزه دادی عیدی روزه داران را 

امیرالمومنین در دست خود دسته گلی دارد
که باید کرد قربانی به پایش گل عذاران را

حسن نامش حسن خُلقش حسن خَلقش حسن خویش
همانا حسن نامحدود حـق پیداست بر رویش ۲

سحر با ما جمال حیِّ سرمد را تماشا کن
به خال و خطِّ او قرآن احمد را تماشا کن

به قرص آفتاب فاطمه بر شانه‌ی حیدر
در این ماه خدا ماه محمد را تماشا کن

نه تنها در مدینه در تمام عالم هستی
به یمن مقدمش خُلد مُخَلّد را تماشا کن

تمام آفرینش مانده در حال سجود امشب
خدا هم جشن بگرفته است در مُلک وجود امشب

الا ای روزه داران شافع فردایتان است این
جمال بی‌مثال خالق یکتایتان است این

هنیئاً لک مبارک باد، چشم جانتان روشن
که جانِ جانِ عالم رهبر و مولایتان است این

به پا خیزید و جان گیرید بر کف ای سحرخیزان
فروغ دل، چراغ روشن شب‌هایتان است این

به شکر مقدمش با خنده باید ترک جان گفتن
نه ترک جان، سزد با ترک جان ترک جهان گفتن

سلام ‌الله بر صبر وی و صلح و قیام او
سماواتی، زمینی، هر دو تسلیم نظام او

اگر فرمان آتش‌بس کند صادر علی عینی
و گر از جنگ گوید وحی حق باشد کلام او

توان از قلعه‌ی خیبر کَند در چون پدر آری
همانا صلح او تیغی است برّان در نیام او

نشاید کرد انکار اقتدار و همت او را
که در جنگ جمل دیدیم عزم و قدرت او را

صلی علی محمد امام حسن خوش آمد

امشب ز لب ماه خدا خنده برآمد
کز خانه‌ی خورشید ولایت قمر آمد

یا از دل دریای نبوت گوهر آمد
یا مهر فروزنده به بام و سحر آمد

(پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد 
در ماه خدا ماه خدا جلوه گر آمد) ۳

هم آینه‌ی حُسن خداوند، جمالش
هم خُلق و خصال نبوی ، خُلق و خصالش

هم پیر خرد آمده مبهوت جلالش
هم عقل ملک آمده حیران کمالش

هم مفتخر از او شده پیغمبر و آلش
هم او ز نبی و ز علی مفتخر آمد
پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد 

(پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد ۲ 
در ماه خدا ماه خدا جلوه گر آمد ۲) ۲

چون نور مجتبی پیدا شد
بر روی جهان دری ز رحمت وا شد

شد کاخ علی منور از چهره‌ی او
مسرور دل محمد و زهرا شد

نظرات