نومید کسی را نگذارد امشب

نومید کسی را نگذارد امشب

[ حاج مهدی سماواتی ]
نومید کسی را نگذارد امشب
شکرانه زاد روز میلاد حسن
زهرا به بقیع جشن دارد امشب

چون‌ نور جمال مجتبی پیدا شد
بر روی جهان دری به رحمت وا شد
شد کاخ علی منور از جلوه‌ی او
مسرور دل محمد و زهرا

*

امشب ای ماه الهی آفتاب آورده‌ای
اختران تابان زِ برجِ بوتراب آورده‌ای

گلبن سبز ولایت را گلاب آورده‌ای
یا که از بحرِ نبوت دُرِ ناب آورده‌ای

شادی و وجد و سرور بی حساب آورده‌ای
پای تا سر احمد ختمی مئاب آورده‌ای

کوثر طاها دلت روشن تبارک زاده‌ای
این مبارک ماه را ماه مبارک زاده‌ای

مُلک هستی غرق تا انوار پا تا سر شده
جلوه‌گر در ماه حق ماهی خدا منظر شده

روشن از خورشید حُسنش چشم پیغمبر شده
پای تا سر غرق شادی و شعف حیدر شده

بر همه معلوم سر سوره‌ی کوثر شده
یا محمد دخترت مادر شده

عزت و مجد جلال کبریایی را ببین
بر گل روی حسن حُسن خدایی را ببین

می‌توان دیدن جمال غیب را در این جمال
می‌‌توان خواندن چو ذات بی مثالش بی مثال

صاحبان عقل مات این جمال و این جلال
عارفانه دهر محو این صفات و این کمال

کبریا وجه و علی آیین و احمد خط و خال
کرده بیت وحی را یک‌باره غرق شور و حال

گاه حیدر داردش چون کعبه‌ی جان در بغل
گه محمد گیردش مانند قرآن در بغل

حُسن‌ها بر گرد شمع عارضش پروانه‌ای
خُلدها از بوستان طلعتش ریحانه‌ای

حلم‌ها در پیش حلم حضرتش افسانه‌ای
قدسیان در آستان قدس او بیگانه‌ای

اختران هریک به وقت رحمتش دردانه‌ای
آسمان از کوثر احسان او پیمانه‌ای

ماه کنعان ولایت یوسف زهراست این
اولین فرزند حیدر دومین مولاست این

دامن ماه سیاه امشب دهد بوی حسن
آسمان‌ها سجده آوردند در کپی حسن

مه خود را کرده گم در پرتو روی حسن
ماه زیبایی گرفت از حُسن دلجوی حسن

سوره‌ی والیل خود را بسته بر موی حسن
آیه‌ی والشمس گردیده ثناگوی حسن

ابر لطف و رحمتش بر خلق بارد بیشتر
آنچه خوبان سر به سر دارند دارد بیشتر

این کریم اهل‌بیت این مظهر لطف خداست
این امام دوم این اول عزیز مصطفی‌ست

این فروغ سوین چارم نفر زهل کساست
این گرامی وارث صبر علی مرتضاست

این به صلحش فلک سرگردان دین را ناخداست
این صراط الله اعظم این امام مجتبی‌ست

هم سپهری‌ها زعیم اهل‌بیتش خوانده‌اند
هم زمینی‌ها کریم اهل‌بیتش خوانده‌اند

روح اهل خلد و ریحان بهشت است این پسر
بلکه طاووس گلستان بهشت است این پسر 

سرو خوش‌رفتار بستان بهشت است این پسر
جان آل الله و جانان بهشت است این پسر

آفتاب صبح ایوان بهشت است این پسر
سیّد جمع جوانان بهشت است این پسر

ای تمام شیعیان این است مولای شما
ای جوانان بهشت این است آقای شما

سرّ دشمن بر ملا گردید با صبر حسن
جاودان دین خدا گردید با صبر حسن

حق ز باطل جدا گردید با صبر حسن
هستی دشمن فنا گردید با صبر حسن

نهضت عترت به پا گردید با صبر حسن
کربلا کرب‌وبلا گردید با صبر حسن

دین اسیر انزوا می‌شد اگر صلحش نبود
دست دشمن باز وا می شد اگر صلحش نبود

ای خط و خالت همه آیت در آیت یا حسن
ای سپهر وحی را شمس ولایت یا حسن

ای کلامت خلق را نور هدایت یا حسن
ای خروش بحر موّاج عنایت یا حسن

ای یم جود، ای کریم بی‌نهایت یا حسن
ای جهانت جمله در ظّل حمایت یا حسن

یا بن زهرا من نمی‌گویم ثنا گوی توام
تو کریم عالمی من سائل ثنا کوی توام

سینه‌های سوخته شمع شب تار تواند
طایران سدره صبح و شام زوّار تواند

عرشیان در عرش اعلا هم گرفتار تواند
آسمان‌ها غرق در دریای انوار تواند

ماه رویان ذرّه‌ای از مهر رخسار تواند
شهریاران برده های کوه و بازار تواند

مهر تو هم بحر ما، هم فلک ما، هم نوح ماست تربت بی زائرت بیت الحرام روح ماست

تو ز وصف عرشیان و فرشیان بالاتری
تو نبی را جان شیرین تو خدا را مظهری

تو کتاب الله روی سینه‌ی پیغمبری
تو علّی مرتضایی تو بتول اطهری

تو امام مجتبی چشم و چراغ حیدری
تو کریم عترتی تو دست لطف داوری

جود، سائل، عفو، مرهون و کرم مهمان توست چشم «میثم» در دو دنیا بر تو و احسان توست

جود، سائل، عفو، مرهون و کرم مهمان توست 
چشم ما هم در دو دنیا بر تو و احسان توست

*****

امشب ز لب ماه خدا خنده بر آمد
پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد

کز خانه خورشید ولایت قمر آمد
پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد

یا از دل دریا نبوت گهر آمد
پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد

یا مهر فروزنده به بام و سحر آمد
پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد

(پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد
در ماه خدا، ماه خدا جلوه‌گر آمد)

هم آینه‌ی حسن خداوند جمالش
هم خلق و خصال نبوی خلق و خصالش

هم پیر خرد آمده مبهوت جلالش
هم عقل ملَک آمده حیران کمالش

هم مفتخر از او شده پیغمبر و آلش
هم او ز نبی و ز علی مفتخر آمد

(در ماه خدا، ماه خدا جلوه‌گر آمد
پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد)

در گلشن دین باغ گل یاسمنش بین
در لعل لب بسته عقیق یمنش بین

شادابی جان را ز گلستان تنش بین
آیات خدا در لب شَکَر شکنش بین

آیینه شو و حُسن حَسن در حَسنش بین
گویا به جهان باز رسول دگر آمد

(در ماه خدا، ماه خدا جلوه‌گر آمد
پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد)

ای ختم رسل بوسه بزن بر سر و رویش
ای شیر خدا عطر جنان جوی ز بویش

ای عصمت حق شانه بزن شانه به مویش
ای مِهر، ستان وام ز رخسار نکویش

ای ماه ببر سجده به خاک سر کویش
رشک ملک است این که به شکل بشر آمد

(در ماه خدا، ماه خدا جلوه‌گر آمد
پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد)

در شب نفس صبحدمِ عید ببینید
در ماه خدا صورت خورشید ببینید

رویی که نبی دید و علی دید ببینید
حُسنی که ورا فاطمه بوسید ببینید

رخسار خداوند درخشید ببینید
کز وصف من و مدح شما خوب‌تر آمد

(در ماه خدا، ماه خدا جلوه‌گر آمد
پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد)

با طلعت او ماه خریدار ندارد
مهر است کم از ذره و مقدار ندارد

بی‌یار بوَد هر که چو او یار ندارد
بر دشمن او نخل عمل بار ندارد

گر بار دهد بار بجز نار ندارد
مِهرش ثمر جنت و بغضش شرر آمد

(در ماه خدا، ماه خدا جلوه‌گر آمد
پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد)

*****

امشب ز سما نور خدا می‌آید
سر منشاء احسان و عطا می‌آید

در دهر، تمام شیعیان مسرورند
زیرا که امام مجتبی می‌آید

نظرات

احسنت