
راستی گم شدم دنبال سرت بودم، بازیچهی مردم شدم بی هوا زدن من تو رو صدا زدم اونا زجرو صدا زدن حسین وااااای... من نه بازار میام، نه عروسک میخوام عمه مهمون رسید من همون روسری و میخوام که بابام خرید بی صدا بگم صورتم شکسته خوب نمیتونم بابا بگم از کجا بگم از شبی که نفسم نمیاومد من حالم خرابه، خراب بشه خرابه روزاشم غمگینه.شباش پر از عذابه دختر غیر بابا، رو پای کی بخوابه غلاف نخورده بازوم، (فضه فضه فضه خزینی کار زنونس جمع کن هر چی میبینی) غلاف نخورده بازوم، این اثر طنابه تار چشمام، زخمه پاهام حرفی بزن، قهری باهام دیدی عمه، اومد بابام صدام گرفته، پدرم برگشته، دعام گرفته، پدرم برگشته دل عمه خیلی برام گرفته نفسم بین نالههام گرفته حسین جان...

بی هوا زدن یا سه ساله 💔🥲

یا رقیه